گریه کن ای خسته از جان، گریه کن
خنده بر غم نیست درمان، گریه کن
خنده بر غم نیست درمان، گریه کن
اشک هایت بوی باران می دهد
چهره ات بوی گلستان می دهد
گونه هایت مرکب شبنم شده
گریه کن، آب گلستان کم شده
گریه کن تا دیده ات روشن شود
درد قلب بی قرارت، کم شود
گریه کن، بر شانه های من ببار
دوست می دارم تو را ای یادگار
دوست می دارم تو را ای یادگار
گریه کن تا من ببینم اشک چیست
چشم عشق از اشک هرگز خشک نیست
چشم عشق از اشک هرگز خشک نیست
خاک دل زین آب رحمت، سیر کن
گریه کن، با آب دل تطهیر کن
گریه کن، با آب دل تطهیر کن